محمد متين پرنده ي كوچك خوشبختيه منمحمد متين پرنده ي كوچك خوشبختيه من، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره
هومن اميد زندگيهومن اميد زندگي، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

متین عشقی و هومن

مسافرتی که پیش بینی نشده بود

١١|١٠|٩٢ اول عذر خواهی میکنم پسرم به دليل اينكه اين چند وقته كه شروع كردم به نوشتن وبلاگت به دليل مشكل كوچيكي كه واسه دوربينمون پيش اومده بود نتونستم عكساي جديد تو وبلاگت بذارم اما قول ميدم از هفته ي ديگه جبران كنم. ديروز كه عمه اعظم اينا اومده بودن اينجا  نشستيم  انقدر حرف زديم كه ديگه داشت حوصلمون سر ميرفت كه گفتيم چي كار كنيم چي كار نكنيم كه يه دفعه من پيشنها دادم كه بريم قم؟  همه نگاه تعجب اميزي به من كردن كه من ترسيدم .داشتم نظرمو عوض ميكردم كه بابا فرشاد دركمال ناباوري قبول كرد.اخه ساعت 6 بعداز ظهر بود ودير شده بود من فكر نميكردم كه قبول كنه. اخه ديروز سه شنبه بود ودو تا مناسبت ديگه ام داشت. يكي شهادت امام حسن مجتبي(ع)...
13 اسفند 1392

شیرین کاری های قندعسل مامان

الانم اومدی وبه من میگی مامان عددارو تودفترت بنویس من ببینم .بعدبامن تکرارمیکنی  رک(یک)"دو"سه"چاخار(چهار)بعد تویه برگه عددهاروبرات نوشتم.گفتی بازم بنویس گفتم بیامامان این خودکار خودت بنویس   بعدرفتی وداری عددهاروتکرارمیکنی ویه سری خط روی دفترت میکشی ومیگی  رک"دو"سه"چاخار.قربون اون زبون کودکانت که دوست داری همه چیزوجلوجلویادبگیری.این مثال هاروزدم تاازهوش سرشارت که بیشتراز سن کوچولوته بگم.الان خیلی از شعرهایی که ازکتاب داستان هات برات میخونم روحفظی.یکی ازکتاب داستان هات رو که از اول تااخرشعرهاشوحفظ کردی..(یادگرفتن ودوست داری این ازیک سالگیت ازهمون موقع که شروع کردی به زبون باز کردن وخیلی سریع کلماتویادمیگرفتی شروع شد.انقدر زودیاد گرفتی که همه ...
13 اسفند 1392