روايت سفربهاري(ازشمال تاجنوب)فصل اول
نوروز93
سفرنامه بهاري كه ازروز سوم فروردين شروع شد وبه15 فروردين
ختم شد.
درروزسوم فروردين طبق قولي كه بابا به دوستش اقامجيد داده بود
باهم راهي شمال شديم.
اول براي تبريك سال نو وعيد ديدني به خونه ي اونا رفتيم وبا يه خانواده ي سه نفره ي گرم مواجه شديم.اين خانواده اهل اذر شهره
استان گلستان هستند.كه قراره يه برنامه هم براي رفتن به گلستان بذاريم.
شب رو خونه ي عمو مجيدگذرونديم وصبح روز سوم به سمت شمال
حركت كرديم.اونا يه دختركوچولوي ناز وشيطون به نام نيايش داشتند كه حدود 5ماه ازمتين كوچكتره .نيايش ومتين با شيرين زبونيهاشون
سفر رو به ما شيرين تر و خاطره انگيزتر كردن
درطول مسير براي ناهارتوقف كرديم .
مسير بعدي ما امامزاده هاشم بوداين توفيق زيارت كه ناخواسته دراين سفرنصيب ماشد واقعا عالي بود وباعث جلاي روح ماشد.
خلاصه شب رو در امامزاده هاشم توقف كرديم وصبح بعدازصرف صبحانه به سمت انزلي حركت كرديم.وظهر را دركنار درياي زيباي انزلي توقف كرديم.
من ومتين و پدرش سه تايي دست هامون و روي شن فشارميداديم تا جاي دستهامون روي شن ايجادبشه بعدموجي ميومد وجاي دست هارو پاك ميكردو باخودش ميبرد.ومتين عاشق اين كارشده بود كل زمان توقف رو به اين بازي مشغول بود.
بعد ازصرف ناهار وكلي بازي به سمت تهران حركت كرديم.
در راه برگشت كنار سد زيباي سفيدكوه استراحت كرديم كه سد واقعازيبايي بود ودر اطراف ان اسياب هاي بادي معروف منجيل خودنمايي ميكرد.
حدودساعت9و10 شب بود كه رسيديم تهران وبنابر پيشنهادبه موقع
بابافرشادرفتيم وهمگي معجون خورديم كه چون خسته ي راه بوديم
خيلي مزه داد.
شب رو دوباره در خانه ي عمومجيدگذرونديم و صبح به سمت خونه ي خودمون حركت كرديم