دومین کاردستی مامان و متین ونی نی ناز
دومین کاردستی مامان و متین ونی نی ناز بله اين چند وقته كه متين بي صبرانه منتظر ني ني منه و همش سراغشو ميگيره ميگه مامان ني ني ات تو دلته ميگم اره ميگه هنوز بزرگ نشده ؟ميگم نه ميگه پس كي مياد بيرون ؟؟ بهش گفتم وقتي برف بياد ني ني ماهم بزرگ ميشه ومياد؟؟ سوال بعدي پس كي برف مياد؟؟ خلاصه هر چي هم كه ميخوره مياد به من ميده و ميگه مامان بده ني ني بخوره... به من ميگه مامان منم يه ني ني دارم تو دلمه هر وقت بزرگ بشه مياد هم تو ببينيش هم بابا ..بابا كه از اين حرفت دلش قنج ميره و ارزو ميكنه كه زنده باشه تا ني ني تو رو ببينه عسلكم فداي شيرينيات وخلاصه كه متين عاشق چيزاي ساختني شده چيزايي كه خودش مراحل ساختشو ببينه اون روز كه تو برنامه ي كارا و كوشا اين عروسك و ديد بازم اسرار كرد كه براش درستش كنم.وقتي درستش كرديم گفتم خب مامان حالا اسمشو چي بذاريم؟؟؟ خانم حنا خوبه؟؟ گفت نه مامان مگه گاوه كه اسمشو بذاريم حنا؟؟ اخه تويكي از كتاباش اسم گاوش حناست... گفت نه بذاريم ثنا خلاصه اينم از عكس ثنا خانم كه به زودي براتون ميذارم
مرسي از بابت تبريك تولد اينم از طرف من و متين
خلاصه بازم ممنون كه اومدي ونظر گذاشتي
خدا بچه ي شما رو هم براتون نگه داره...تاحالا از خود ارميا پرسيدي كه دوست داره خواهر يا برادر داشته باشه؟؟؟شايد بچه نظرتو عوض كنه
حتما بهتون سر میزنم
