محمد متين پرنده ي كوچك خوشبختيه منمحمد متين پرنده ي كوچك خوشبختيه من، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
هومن اميد زندگيهومن اميد زندگي، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

متین عشقی و هومن

بهارامسال

1394/1/24 11:28
نویسنده : مامان متين
564 بازدید
اشتراک گذاری

قبل ازعيدكه مشغوليت فراوون بود ووقت نشدسال جديدو تبريك بگيم و درست وحسابي عكس بذاريم..

سال نو مبارك.....

امسال مسافرت نرفتيم ولي حسابي پرباربود از روز اول عيد يامهمون داشتيم يا مهموني بوديم تاروز13...

روزه 13بدر هم كه رفتيم به دل طبيعت بامامان جوني و بابا جوني و دايي افشين اينا و بساط جوجه كباب و اش رشته رو به راه كرديم و اش دوغ هم كه از همسايگان محترمي كه كنارما بودند به ما رسيد.

خلاصه كه خيلي خوش گذشت متين و مهيارهم كه مشغول بازي بادوچرخه هاشون بودن و هومن پسر گلم هم كه همش خوابيده بود عين پسراي اقا اصلانم اذيت نكرد...

برگشتنه هم كه دايي افشين مارو به شاه عبدالعظيم برد روز شهادت بانو امالبنين مادر حضرت عباس بود ودرحياط حرم بساط روضه برپابود.خيلي مزه داد بعدشم كه مامان جوني مارو به يه فالوده بستني خوشمزه مهمون كرد..

متين و هومنم كه كلي عيدي جمع كردن...

هومنم الان سه ماهشه وميتونه شيشه شيرشو و جغجغشو دستش بگيره كلي بغلي شده و متين خيلي دوسش داره وهومنم متين و دوست داره..هومن دوست داره تابغلش كنم كه بتونه شيطونيها وبازي هاي متين وباباشوببينه...

سه ماهگی هومن

 

 

 

م

 

متينم كلي بزرگ شده و قدكشيده يه روز كه ژل باباش تموم شده بود روز قبلش البته تموم شده بود بعد من به متين پول دادم تابره سره كوچه"كوچه كه ميگم همين بغل خونمونه...بره برام يه وسيله اي بخره رفته بود و يه ژلم خريده بود و اورده بود بعد اومده ميگه مامان زنگ بزن به بابابگو ژل نخره من براش خريدم...فداي بزرگ شدنت مادرم....به باباش گفتم كلي ذوق كرده براش

 

 

 

 

 

13بدر94

 

 

 

 

 

 

13بدر94

پسندها (2)

نظرات (0)